4 نمونه تحلیل بنیادی و تکنیکال + توضیحات مکمل
تحلیل تکنیکال و بنیادی دو روش مورد استفاده توسط معاملهگران در بورس اوراق بهادار است.
هر کدام از تحلیل تکنیکال بورس و تحلیل بنیادین باعث بیشتر شدن شناخت ما از بازار و سهام گوناگون خواهد شد و هر کدام از آنها از یک زاویه و دیدگاهی خاص به بررسی سهام میپردازد. پس ترکیب آنها به همراه در نظر گرفتن روانشناسی معاملات ، میتواند به صورت موثر ما را در شناخت و تسلط بر بازار پیش ببرد.
پیشنهاد ویژه : برای مشاهده آموزش رایگان بورس از این صفحه بازدید کنید
تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟
دیدگاه بنیادی مثل زیربنای هر چیزی است که پایه و اساس آن را تشکیل میدهد که اگر خوب و مناسب نباشد مسلما در بلندمدت نتایج زیان باری را برای ما خواهد داشت.
مثلا تصور کنید که از یک کمپانی خودروسازی ماشینی را خریداری کردهاید که موتور آن بدون کیفیت و دارای اجزای غیراستاندارد و درجه چندم است و اتاق آن دارای مشکل و صدادار و و البته شما هم راننده حرفهای و شوماخر ایرانی هستید.
خب مسلما شاید برای دو سه روز و نهایت تا ماه اول مشکلی برایتان پیش نیاید ولی چون به قول معروف، خانه از پای بست ویران است، هر هفته ناچارید باید به تعمیرگاه مراجعه کنید و هر دفعه قطعهای را تعمیر و یا تعویض کنید.
در مقابل آن دیدگاه تکنیکال است. به عنوان مثال اگر بهترین ماشینها با بالاترین کیفیتها هم در اختیارتان باشد مثلا لامبورگینی و یا پورشه سوار شوید ولی مسلط و حرفهای نرانید و تازه گواهینامه گرفته باشید باز هم برایتان فایدهای نخواهد داشت و به مقصد درست نخواهید رسید.
برای شروع یادگیری هر کدام از روشها، میتوانید متناسب با علاقه و استراتژی شخصیتان ابتدا به آموزش یکی از آن دو بپردازید ولی به نظر من با تجربهی چندسالهای که در این بازار بدست آوردهام بهتر است ابتدا رانندگی را در حد کافی و مناسب یاد گرفته و در کنار آن نسبت به خرید یک ماشین مناسب اقدام کنید. پس بهتر است به مطالعه و آموزش تکنیکال بپردازید و در کنار آن به صورت عملی بررسی بنیادی سهام را نیز انجام دهید.
یادگیری تحلیل تکنیکال و بنیادی یا توجه به شانس و بخت و اقبال؟
دقت کنید که به جای استفاده از تحلیل تکنیکال و بنیادی ، اساس فعالیتهای خود را بر مبنای شانس و بخت و اقبال قرار ندهید .اگر چه شانس در تمام مراحل زندگی میتواند نقشهای کوچکی را برای ما داشته باشد، اما اتفاقا افراد تازه کار از هر ده معاملهای که انجام میدهند در دوتای آن شانس میآورند و با سود از سهم خارج میشوند و بر طبق همان دو معامله نیز خوشبین میشوند و فکر میکنند همه چیز بر وفق مراد است و همیشه شانس میآورند در حالیکه اینطور نیست.
در ابتدا با یک مثال مساله را برایتان روشنتر میکنم.
چند وقت پیش یکی از دوستانم پیشنهاد مناسبی برای شراکت در سرمایهگذاری جهت یک فعالیت تجاری در جزیره کیش، در اختیار من گذاشت و من قبل از زمانی که تاییدیه نهایی را به او بدهم شروع به بررسیهای مختلف جوانب کار و چگونگی پیادهسازی پروژه و براورد هزینههایی که وجود دارد پرداختم و همچنین برای اطمینان از اینکه ایشان میتواند هزینههای مالی توافق شده را تامین کند، به برآوردی از میزان سرمایهها و داراییهایشان پرداختم و جدا از آن به بررسی عملکردشان در فعالیتهای گذشته و سایر پروژهها پرداخته و با دیدگاههای مالی و تواناییها و نقاط قوت و ضعفی که دارند آشنا شدم.
پس همهی این بررسیها را برای سرمایهگذاری انجام داده تا سرمایه خودم را بیدلیل در جایی نامطمئن سرمایهگذاری نکنم. میتوانستم بدون هیچگونه بررسی شریک در فعالیت تجاری شده و آن زمان مثل دو روی یک سکه ممکن بود یا تجارتم با موفقیت و یا با شکست مواجه شود.
و من تصمیم گرفتم که با تحلیلهایی که انجام داده بودم ریسک شکست خوردن آن را پایین بیاورم.
در بورس هم به همین صورت است. وقتی سرمایهمان را برای خرید سهامی میخواهیم به کار ببندیم بایستی به بررسی سهم از جوانب گوناگون بپردازیم و مطمئن شویم که بیگدار، به آب نخواهیم زد.
[/vc_column_text][vc_column_text]
تحلیل بنیادی
تحليل بنيادي چيست ؟ تحلیل بنیادی باعث میشود وقتی نموداری را از لحاظ تکنیکال بررسی میکنید راحت تر متوجه شوید که چرا روند گذشته سهم، صعودی یا نزولی بوده است و با توجه به بنیاد سهم، بهترین حالت پیشبینی آینده آن سهم را انتخاب کنید.
اما دقت کنید که اغلب گزارشات شرکتها وقتی که سود اعلامی شان پیشخور شده و قبلا سهم رشد کرده، منتشر میشوند و به اصطلاح سودی که باید میساختند را از قبل پیشخور میکنند و نتیجه گزارشات هر چند خوب نیز در بلند مدت معلوم خواهد شد و بازار عموما به موقع عکسالعمل نشان نمیدهد و اغلب نتایج گزارشات در نمودار قیمتی سهم مشخص شده و باعث رشد و یا ریزش سهم میشود و بررسی فاند (بنیاد) یک سهم به صورت تنها، فایدهای ندارد.
به خاطر داشته باشید که در تحلیل فاندامنتال فقط کافی است که مطمئن شوید که شرکت در زمره شرکتهای در حال توسعه و دارای آیندهای خوب است یا نه؟ لزومی ندارد که وارد جزئیات کار مثل ریز تولیدات شرکت و برنامههایشان شوید و بخواهید با دقت هر چه تمامتر، سوابق و گزارشات شرکتها را بررسی کنید تا به جای افزایش آگاهیتان، دچار سردرگمی نشوید. زیرا گزارشات و ترازنامههای شرکت، وضعیت گذشته و حال شرکت را بیان میکنند نه آینده آن را.
[/vc_column_text][vc_column_text]
تحلیل تکنیکال
یکی از دیدگاهها و تحلیلها جهت بررسی سهام در بورس، تحلیل تکنیکال میباشد. که می توانید جهت آشنایی بیشتر مقاله ” تحلیل تکنیکال چیست؟ ” را مطالعه نمایید.
در ارتباط با مثال سرمایهگذاری در کیش که خدمتتان گفتم زمانی که من به بررسی دیدگاههای مالی دوست و به تحلیل شخصیت و نقاط قوت و ضعف و در کل ارزیابی عملکرد ایشان پرداختم، مانند این است که تحلیل تکنیکال سرمایهگذاری را روی او پیاده کردم.
این تحلیل، نوع دیگری از تحلیل سهام میباشد که بدون بررسی صورتهای مالی و بر مبنای قیمت سهم در گذشته انجام شده و بر اساس روند سهم در گذشته تلاش میشود تا روند آینده آن پیشبینی شود و با بررسی رفتار قیمت و تشخیص حمایتها و مقاومتها و الگوهایی که وجود دارند و ترکیب آنها با همدیگر، باعث میشود شناخت شما نسبت به ساختار بازار و چگونگی معاملات در قیمتهای مختلف بیشتر شود.
الگوهایی که تشکیل میدهد، به همراه حجم معاملات میتوانند نتایج خوبی به همراه داشته باشد و هر کدام از آنها اگر به درستی استفاده شوند مانند نشانههایی هستند که ما را به هدفمان نزدیکتر میکنند و در غیر اینصورت تحلیلهای اشتباه را برای ما به ارمغان خواهند داشت.
همیشه به حجم معاملات و رفتار قیمت و ریتم افزایش یا کاهش آن توجه داشته باشید. اینها سیگنالهایی برای تشخیص زود هنگام خرید یا فروش سهام هستند.
پس چگونگی استفاده مناسب از ابزارها و نرم افزار تحلیل تکنیکال و بنیادین نیز برای ما مهم است. عموما اگر تغییراتی در فاند یا بنیاد سهم صورت بگیرد، این مسئله به زودی نمود خواهد داشت و در رفتار قیمت و حجم معامله دیده میشود و در صورت داشتن فاند خوب با اقبال افراد از سهم و در صورت وجود مشکل در فاند، عدم اقبال از سایرین صورت خواهد گرفت. این را بدانید که حرکت سهام در جهت رشد یا سقوط، بیعلت نیستند و سهام، باری به هر جهت حرکت نمیکنند.
تحليل بنيادى در واقع بر اين فرض استوار است كه اوراق بهادار (و بازار به عنوان كل) داراى ارزش ذاتى است كه به كمك سرمايه گذاران قابل برآورد است. ارزش اوراق بهادار تابعى از يك سرى متغييرهاى بنيادى است كه تريب اين متغيرها بازده مورد انتظار همراه با سطح ريسك مشخص را ايجاد مىكند.
در تحليل بنيادى برآورد ارزش ذاتى سهام از طريق ارزيابى متغيرهاى بنيادى انجام مىشود. ارزش ذاتى براورد شده سپس با ارزش ذاتى سهام مقايسه مىشود.
اگر ارزش بازار كمتر از ارزش ذاتى آن باشد، زمان براى خريد مناسب است و اگر ارزش بازار بيشتر از ارزش ذاتى باشد، زمان براى فروش مناسب است.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال در بازار سرمایه به چه معناست؟
تحلیل بنیادی بورس در بازار کنونی سرمایه، طریقهای است که ارزش ذاتی سهام را با چک نمودن عوامل مالی و اقتصادی مورد سنجش قرار میدهد. کارشناسان بنیادی، کلیه عواملی که این توانایی را دارند تا بر ارزش سهام مؤثر باشد، را مطالعه میکنند.
عوامل کلان اقتصادی (Macroeconomic)، نظیر: شرایط صنعت و وضعیت اقتصاد.
عوامل اقتصاد خرد (Microeconomic)، نظیر: چگونگی مدیریت شرکت.
در انتهای مقاله هم به ویدئویی برای بررسی یک نمونه تحلیل بنیادی میپردازیم. پس تا انتهای این مطلب از خانه سرمایه با ما همراه باشید.
منظور از آموزش تحلیل بنیادی چیست؟
منظور از سهام بنیادی، سهمی است که نرخ بازاری آن ناچیزتر از ارزش حقیقی آن است. در سهم بنیادی، رخدادهایی روی میدهد که سودآوری شرکت را بیشتر میکند. به دیگر زبان، سهم بنیادی یعنی:
- فروش و درآمد مناسبی دارد.
- فروش شرکت در همه حال زیاد میشود.
- شرکت به صورت مستمر، گزارشات ماهانه، فصلی و سالانه را انتشار میدهد.
- و همینطور خبرهای مناسبی از شرکت انتشار داده میشود؛ یعنی شرکت، دارای طرحهای توسعهای است؛ نظیر راهاندازی خط تولید نوین.
- به همین خاطر،به سهمی که سودآوری مناسبی دارد، بنیادی گفته میشود.
آموزش تحلیل فاندامنتال چیست؟
آموزش تحلیل فاندامنتال، 3 قسمت مهم را در بر میگیرد:
- تحلیل و بررسی اقتصادی (Economic Analysis)
- تحلیل و بررسی صنعت (Industry Analysis)
- تحلیل و بررسی شرکت (Company Analysis)
انواع روشهای تحلیل بنیادی
به صورت کلی، دو روش در تحلیل و بررسی بنیادی یک سهام وجود دارد:
1) روش بالا به پایین تحلیل بنیادی
رویکرد بالا به پایین (Top-Down) برای سرمایهگذاری، بیشتر بر این موضوع تمرکز دارد که چگونه عوامل اقتصاد کلان روی بازار و در نهایت قیمت سهام تأثیر میگذارند. در این روش، صنایع هم بررسی میشوند؛ زیرا این اعتقاد وجود دارد که اگر صنعت رو به پیشرفت باشد، به احتمال زیاد سهام آن صنعت هم به خوبی پیشرفت خواهد کرد. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران روش بالا به پایین، به عملکرد وسیع اقتصاد نگاه میکنند و سپس به دنبال صنایعی هستند که خوب عمل میکنند و در بهترین فرصتهای موجود در آن صنعت، سرمایه گذاری میکنند.
در تحلیل سرمایهگذاری بالا به پایین، معمولاً موارد زیر بررسی میشوند:
- رشد اقتصادی یا تولید ناخالص داخلی (GDP)
- سیاستهای پولی بانکها؛ از جمله کاهش یا افزایش نرخ بهره
- تورم و قیمت کالاها
- شرایط تجاری
- نرخ ارز
- بیکاری
به همین خاطر، در الگوی بالا به پایین، سرمایهگذاران زیادتر و در وهله نخست، به فاکتورهای اقتصاد کلان توجه مینمایند؛ پیش از آن که فاکتورهای شرکت را چک کنند. سرمایهگذاران الگو بالا به پایین، شرایط اقتصادی و شرایط بازار را در هنگام انتخاب سهام برای پورتفوی خود چک میکنند.
2) روش پایین به بالای تحلیل بنیادی
تحلیلگران بنیادین با کمک نظریه سرمایهگذاری پایین به بالا (Bottom-Up)، بنیاد یک سهام را بدون در نظر گرفتن روندهای بازار چک میکنند. آنها کمتر به موقعیت بازار، اصول صنعت و شاخصهای اقتصاد کلان فوکوس میکنند. در عوض، رویکرد پایین به بالا بر چگونگی عملکرد یک شرکت در یک صنعت در سنجش با سایر شرکتها، تمرکز میکند.
تمرکز تحلیل پایین به بالا روی موارد زیر است:
نسبتهای مالی نظیر:
- قیمت هر سهم به سود هر سهم (P/E)
- نسبت جاری (Current Ratio) (توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاه مدت)
- حاشیه سود خالص و بازده سهام
- رشد درآمدها نظیر درآمد قابل انتظار آینده
- رشد درآمد و فروش
- تحلیل مالی اظهارنامههای مالی یک شرکت مثل ترازنامه (Balance Sheet)
- صورت جریان وجوه نقد محصولات شرکت و صورت سود و زیان
- تسلط سهم شرکت در بازار
- سابقه هیئت مدیره و میزان توانایی
تصمیمگیری منطقی برطبق یک استراتژی سرمایهگذاری پایین به بالا نیازمند انتخاب یک شرکت و ارائه یک بررسی همهجانبه از آن پیش از سرمایهگذاری است.
مثلاً، یک سرمایهگذار در روش پایین به بالا نخست شرکتی را انتخاب مینماید و بعد به سلامت مالی، میزان عرضه و تقاضا و … در طول یک دوره زمانی معین، نگاه میکند.
به همین خاطر، سرمایهگذاران در این روش، اغلب از عوامل اقتصاد خرد استفاده میکنند.
یک نمونه تحلیل بنیادی در فیلم آموزش تحلیل بنیادی پیشرفته برای شما در این جا توسط تیم “خانه سرمایه” بارگذاری شده است تا بهتر با نمونه تحلیل تکنیکال آشنا شوید.
تفاوت تحليل بنيادى و تحليل تكنيكال
تحليلگر بنيادى به دنبال ارزش ذاتى و حقيقى اوراق بهادار است كه معتقد است مىتوان با مطالعه و بررسى عواملى نظير عوايد، محصولات، مديريت، صورتهاى مالى شركت و ساير عوامل بنيادى ارزش ذاتى را بدست آورد. تحليل گران فنى تحليل گران بنيادى را به خطا رفتن متهم نمىكنند؛ اما با اين حال اعتقاد دارند كه تحليل بنيادى راه دور و درازى دارد.
تحليل تكنيكال و بنيادى از ابزارهاى مهم بازار سرمايه بحساب مىآيند. تحليل گران فنى يا تكنيكال همچنين اعتقاد دارند كه مىتوانند ابزارهاى فنى مختلفى نظير نمودارها را براى تعيين اوراق بهادارى كه كمتر از ارزش ذاتى قيمت گذارى شدهاند بكار ببرند.
چارچوب تحليل بنيادى
در چارچوب تحليل بنيادى سرمايه گذاران بازار بورس و اوراق بهادار ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان يك كل منسجم، تجزيه و تحليل مىكنند تا بتوانند زمان مناسب براى سرمايه گذارى را معين كنند.
سپس به تشخيص و تحليل صنايع يا بخشهايى از اقتصاد مىپردازند كه داراى چشم اندازهاى آتى مناسبى هستند. در پايان اگر تحليلگر بازار سرمايه به اين نتيجه برسد كه زمان سرمايهگذارى مناسب فرا رسيده است و صنايع مناسبى با بازده بالايى در چرخه اقتصادى فعاليت مىكنند و پويا هستند، به تحليل شركتها مىپردازند.
در تحليل بنيادى در سطح شركتها سهامداران بايد چند فاكتور مهم را مد نظرشان قرار بدهند تا بتوانند به تشخيص درست در باره سهام موردنظرشان برسند. تعدادى از اين عوامل در ذيل آمده است:
-
امكان نقد شوندگى
در تحليل تكنيكال و بنيادى بايد تشخيص بدهيد كه نقاطى كه مىتوانيد سرمايه را خارج كنيد كجاست و يا امكان فروش سريع سهام در كدام نقطه عملىتر است.
هرچقدر سهام را بتوان با هزينه كمترى به فروش رساند، داراى قابليت نقدينگى بيشترى هم است. به اين نكته توجه داشته باشيد كه اوراق بهادارى كه به طور روزانه و به دفعات متوالى معامله مىشوند نسبت به اوراقى كه با تعداد اندك يا دفعات كم معامله مىگردند، ميزان نقدشوندگى بيشتر و در نهايت ريسك كمترى دارند.
فهرست 50 شركت فعال بورس كه هر شش ماه يكبار منتشر مىشود راهنماى مناسبى براى انتخاب سهامى است كه از ميزان نقدشوندگى مناسبى برخوردار است.
-
تعداد سهام در دست عموم
با توجه به موردى قبلى قابليت نقد شوندگى در سهم تا ميزان زيادى اين مربوط است كه چه تعداد سهام در دست عموم مردم يا حقيقى و چه حقوقى قرار گرفته است.
هرچه تعداد سهامى كه در دست عموم قرار گرفته بيشتر باشد، ركود بيشترى بر معاملات سهام حاكم شده و هرچه اين تعداد كمتر باشد شرايط بالطبع برعكس رقم مىخورد و قيمت ها به اين شكل است كه روند صعودى يا نزولى به خود مىگيرند.
-
تركيب سهامداران
يكى ديگر از دلايل مطلوبيت سهام همين مورد است كه تركيب سهامداران در واقع تعين شده هيات مديره هستند. اين اعضا يا عمده هستند و يا جزئى.
-
سودآورى
شايد مهمترين عامل برترى يك سهم در بازار بورس، سودآورى آن باشد كه با توجه به تعداد سهام منتشر شده از سوى هر شركتى اين متفاوت است. ميزان سودآورى يك سهم را با نسبت سود هر سهم يا EPS مىسنجند. با استفاده از اين شاخص عملكرد كلى شركت و همچنين مديريت آن بررسى مىشود.
براى بررسى سود چندين شكل متفاوت وجود دارد كه قرار است راحتترين مدل تشخيص سود از فروش را باهم بررسى كنيم. سود را از چند طريق مىتوان مورد بررسى قرار داد:
- درآمد هر سهم در بازار
- براساس هر ريال فروش
- برمبناى هر ريال از دارايىهاى شركت
- بر طبق هر ريال از حقوق صاحبان شركت
در اين بين و براى اينكه مطالب بالا به صورت كاربردى و با ذكر مثالهاى گوناگون برايتان جا بيوفتد و همچنين براى نمونه تحليل بنيادين مىتوانيد به مقالههاى موجود تحليل بنيادى فولاد، ذوب، خساپا، خزاميا، هاى وب و… در همين سايت مراجعه كنيد تا اطلاعات كاربردى كه در بالا خواندهايد را به صورت ذكر نمونه و بسيطتر اين سهمها را به صورت تحليل تكنيكال و بنيادى مشاهده فرمائيد.
كاربرد eps و dps در تحليل بنيادين
EPS يا به عبارت دقيقتر Earning Per Share پيش بينى درآمد سود هر سهم در بازار بورس براى سال مالى گزارش شده است. در واقع فرمول سودعملياتى اين چنين است كه هرگاه سود كل شركت را پس از كسر ماليات، به تعداد سهام تقسيم كنيم، آن موقع است كه سود سهام بدست مىآيد.
تمامى شركتهاى بورسى و فرابورسى به جزء شركتهاى سرمايهگذارى، وظيفه دارند كه حداكثر تا 30 روز قبل از اتمام سال مالى جارى، نخستين پيش بينى درآمد هر سهم سال مالى آتى خود را در سامانه جامع كدال بارگذارى نمايند. پيش بينى درآمد شركتها براساس وضعيت عملكرد شركت در سال پيشين، برنامههاى سال آينده شركت و چشم انداز اقتصادىاش تهيه و تنظيم مىشود.
EPS تحقق يافته هم يعنى بخشى از سود هر سهم كه در دوره مالى آن شركت اعلام شده و محقق گشته است و همچنين داراى قابليت بين سهامداران نيز هست.
پس تفاوت ساده بين اى پى اس پيش بينى شده و تحقق يافته در اين است كه اولى توسط شركت به صورت پيشفرض ارائه گشته و دومى باتوجه به عملكرد شركت در طول يك سال از حالت پيش فرض خارج شده است و قابليت تقسيم بين سهامداران آن سهام را دارد.
به عبارت سادهتر اولى، يعنى EPS تحقق نيافته غير قابل لمث و دومى يا EPS تحقق يافته ملموس است. با كمك همين EPS ساده مىتوانيد ببينيد كه آيا سهامى كه براى خريدارى مدنظر داريد، سهام ارزشمندى است يا خير.
براى دانستن نحوه محاسبه درصد سود فروش DPS يا فارغ از نام اختصارى آن Dividend Per Share نيز ناميده مىشود. دى پى اس به مقدار سودى گفته مىشود كه به ازاى هر سهم به سهامداران شركت پرداخت مىشود.
مقدار محاسبه اين سود يا فرمول سودعملياتى DPS (سود تقسيمى هر سهم) باتوجه به تصميم نهايى هيئت مديره و همچنين آراء سهامداران حاضزر در مجمع عمومى سالانه شركت تعيين مىشود.
البته ذكر اين نكته اين مهم است كه سود تقسيمى EPs تحقق يافته نبايد كمتر از 10% سود تحقق يافته Dps باشد. شركتها موظف هستند تا سود تقسيمى تصويب يافته را حداكثر تا 8 ماه بعد از برگزارى مجمع عمومى سالانه به سهادارانشان پرداخت كنند.
ذكر اين نكته نيز مهم ست كه بخشى از سود تحقق يافته شركت (معادل 5% سود خالص هر سال) با عنوان اندوخته قانونى ذخيره مىشوند. اين مقدار طبق قانون تجارت تعيين شده است و هرگاه به 10% سرمايه شركت برسد، دستور اجرايى پيدا مىكند و در واقع لازم الاجرا است.
شايد ذكر مجدد اين نكته حايز اهميت باشد كه تمامى شركتهاى بورسى و فرابورسى به جزء شركتهاى سرمايهگذارى، وظيفه دارند كه حداكثر تا 30 روز قبل از اتمام سال مالى جارى، نخستين پيش بينى درآمد هر سهم سال مالى آتى خود را در سامانه جامع كدال بارگذارى نمايند.
پيش بينى درآمد شركتها براساس وضعيت عملكرد شركت در سال پيشين، برنامههاى سال آينده شركت و چشم انداز اقتصادىاش تهيه و تنظيم مىشود.
نقش P/E در تحليل بنيادى سهام
P/E حرف آخر را راجب ارزش سهام نمىگويد اما به ما كمك مىكند تا با مقايسه شركتهاى يك صنعت، كل بازار يا روند تاريخى P/E يك شركت سودآور را مشخص كنيم.
- P/E در واقع يك نسبت است كه از تقسيم قيمت روز سهم، به سود هر سهم حساب مىشود
- دو نوع مهم P/E عبارتند از P/E دنباله دار و P/E آينده
- به لحاظ تاريخى ميانگين P/E در دامنه 2/3 قرار گرفته
- از جنبه نظرى اما P/E يك سهم به ما مىگويد كه سرمايه گذاران كنونى تمايل دارند كه چند ريال به ازاى يك ريال سود بدهند.
- توصيف بهتر از P/E اين است كه بازتابى خوش بينانه از آينده رشد يك شركت مىدهد.
- P/E در مقايسه با قيمت بازار، شاخص مهمترى براى ارزش گذارى بر روى سهم است.
- بدون در نظر گرفتن نرخ رشد صنعت در واقع بحث از بالا و پايين بودن P/E يك شركت بىمعنا و تو خاليست.
- توصيفهاى بيشمارى راجب پايين بودن P/E يك شركت ممكن است وجود داشته باشد.
- تنها با اتكا بر روى ضريب P/E اقدام به خريد و فروش سهام نكنيد.
چكيده
براى تحليل تكنيكال و بنيادى دانستن همين نكات كاربردى تحلیل كفايت مىكند. البته در تحليل تكنيكال شما ابزارهايى هم مثل نمودار و انديكاتور و … در اختيار داريد كه به راحتى مىتوانيد در كنار تحليل بنيادين از آن بهره ببريد.
نمونه تحليل بنيادين هم همانطور كه گفته شد در سرچ همين سايت برايتان مهيا شده است تا به با مثالهاى مطرحى مثل تحليل بنيادين فولاد مباركه اصفهان به كلى با نحوه فرايند تحليل آشنا شويد.
پس براى خريد و فروش در بازار سهام هر دو مهارت را با هم گسترش دهيد تا در نوسانات بازارهاى نوين مالى و سرمايه گذارى زمين زده نشويد.
تحلیلگران حرفهای، عموما در بررسی سهام از ترکیب تحلیل فاندامنتال و تکنیکال با هم استفاده میکنند ولی تکیه بیشتری بر یکی از آنها دارند و هر کدام از آنها در مجموع بازدهی تقریبا یکسانی را در بلندمدت خواهند داشت.
شما هم میتوانید یکی از آنها را به عنوان پایه انتخاب کنید و یاد بگیرید و در کنارش مهارت خودتان را درتحلیل دیگر ادامه دهید. هیچ کدامشان برایتان معجزه نمیکند ولی در کنار هم باعث میشوند که خیلی سریعتر به سودهای عالی برسید و به معجزه در سرمایهتان نزدیکتر شوید.
درباره مهرناز سلطانی
نویسنده کتاب: ثروت نهفته در بورس ایران ،مدرس و مربی دوره های بورس و هوش مالی مقدماتی و پیشرفته ،بنیان گذار مجموعه همیار سرمایه ،تحلیگر و معامله گر بورس اوراق بهادار ،نویسنده روزنامه همشهری در حوزه بورس کارشناس رادیو اقتصاد سیما سخنران در سمینارها و همایش های مالی نگارنده بیش از 150 مقاله آموزشی در بازارهای مالی
نوشتههای بیشتر از مهرناز سلطانی
دیدگاهتان را بنویسید